جدول جو
جدول جو

معنی کلیشه ای - جستجوی لغت در جدول جو

کلیشه ای
منسوب به کلیشه، قالبی، باسمه ای
تصویری از کلیشه ای
تصویر کلیشه ای
فرهنگ فارسی معین
کلیشه ای
كليشية
تصویری از کلیشه ای
تصویر کلیشه ای
دیکشنری فارسی به عربی
کلیشه ای
Stereotyped, Stereotypical
تصویری از کلیشه ای
تصویر کلیشه ای
دیکشنری فارسی به انگلیسی
کلیشه ای
stéréotypé, stéréotypique
تصویری از کلیشه ای
تصویر کلیشه ای
دیکشنری فارسی به فرانسوی
کلیشه ای
ตามแบบ , แบบแผน
تصویری از کلیشه ای
تصویر کلیشه ای
دیکشنری فارسی به تایلندی
کلیشه ای
دقیقی
تصویری از کلیشه ای
تصویر کلیشه ای
دیکشنری فارسی به اردو
کلیشه ای
কট্টর
تصویری از کلیشه ای
تصویر کلیشه ای
دیکشنری فارسی به بنگالی
کلیشه ای
klişe
تصویری از کلیشه ای
تصویر کلیشه ای
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
کلیشه ای
kijamii
تصویری از کلیشه ای
تصویر کلیشه ای
دیکشنری فارسی به سواحیلی
کلیشه ای
ステレオタイプの , ステレオタイプ的な
تصویری از کلیشه ای
تصویر کلیشه ای
دیکشنری فارسی به ژاپنی
کلیشه ای
刻板的
تصویری از کلیشه ای
تصویر کلیشه ای
دیکشنری فارسی به چینی
کلیشه ای
סטריאוטיפי
تصویری از کلیشه ای
تصویر کلیشه ای
دیکشنری فارسی به عبری
کلیشه ای
고정관념의
تصویری از کلیشه ای
تصویر کلیشه ای
دیکشنری فارسی به کره ای
کلیشه ای
stereotip, stereotipikal
تصویری از کلیشه ای
تصویر کلیشه ای
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
کلیشه ای
सामान्य
تصویری از کلیشه ای
تصویر کلیشه ای
دیکشنری فارسی به هندی
کلیشه ای
stereotiep
تصویری از کلیشه ای
تصویر کلیشه ای
دیکشنری فارسی به هلندی
کلیشه ای
stereotipato, stereotipico
تصویری از کلیشه ای
تصویر کلیشه ای
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
کلیشه ای
estereotipado, estereotípico
تصویری از کلیشه ای
تصویر کلیشه ای
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
کلیشه ای
стереотипний
تصویری از کلیشه ای
تصویر کلیشه ای
دیکشنری فارسی به اوکراینی
کلیشه ای
стереотипный , стереотипичный
تصویری از کلیشه ای
تصویر کلیشه ای
دیکشنری فارسی به روسی
کلیشه ای
stereotypowy
تصویری از کلیشه ای
تصویر کلیشه ای
دیکشنری فارسی به لهستانی
کلیشه ای
stereotypisiert, stereotypisch
تصویری از کلیشه ای
تصویر کلیشه ای
دیکشنری فارسی به آلمانی
کلیشه ای
estereotipado, estereotípico
تصویری از کلیشه ای
تصویر کلیشه ای
دیکشنری فارسی به پرتغالی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ نَ / نِ سَ)
آنکه کلیشه و گراور سازد. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به کلیشه ساختن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از کلیشهای
تصویر کلیشهای
سایرخشیک سایرخشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلیشه سازی
تصویر کلیشه سازی
سایرخشسازی عمل و شغل کلیشه ساز، مغازه و کارگاه کلیشه ساز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلیشه ساز
تصویر کلیشه ساز
سایرخش ساز آنکه کلیشه و گراور سازد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ریشه ای
تصویر ریشه ای
اصولی
فرهنگ واژه فارسی سره
گراورساز
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از شیشه ای
تصویر شیشه ای
Glass, Glassy
دیکشنری فارسی به انگلیسی
گردن بندی با زنجیری از سه منات که در وسط قالبی قرار گیرد
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از شیشه ای
تصویر شیشه ای
стеклянный , стекловидный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شیشه ای
تصویر شیشه ای
aus Glas, glasig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شیشه ای
تصویر شیشه ای
скляний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شیشه ای
تصویر شیشه ای
szklany
دیکشنری فارسی به لهستانی